چگونه با تو بگویم که دوستت دارم ....دوستت دارم بی نهایت ....

چگونه بگو یم دوستت دارم ...

بهترینم تو را که برایم بهترینی

تو را که هم زمان با تولدت در قلبم همه چیز را فراموش کردم

دستم را به تو می دهم قلبم را نیز به تو خواهم بخشید

فقط بگو ، بگو به من که می آیی ، بگو که تو نیز قلبت پیش من است

نمی خواهم عشق را گدایی کنم

اما ، قلبم بیمار تو ست

نگاهم به دنبال تو ست

فکرم همیشه و همه جا فقط با توست

چگونه قلبم را ساکت کنم

نمی توانم....

بیا ... که دیگر مرا تاب انتظار نیست ....

بیا و قلب خسته ام را بگیر ....

من فقط نگاه تو را می خواهم ...

ای که مرا دیوانه نگاهت کردی ....

من که کاری نداشتم به تو ، اما تو مهرت را به قلبم دادی

و دیوانه ام کردی ....

مهربانم ....

عزیز جانم ...

چگونه باید به تو بگویم که دوستت دارم .... بی نهایت ...

به اندازه تمام قطره های باران ...

به اندازه تمام ستاره های آسمان ...

به اندازه ...

دسته ها : عاشقانه ها
شنبه سوم 12 1387

 

آرزومه که یه لحظه 
روبروی من بایستی
آخه قلبم نگرونه
توی شهری که تـــــــــــــو نیستی



تو خیال کن ادمای
همه دنیا توی شهره
توی شهره بی تو اما
دل من با همــــــــــــــــــــــــه قهره



توی شهری که تو نیستی
همه جارو غم گرفته
هرکجا رفتی صدام کن
عزیزم دلـــــــــــــــــــــــــــــم گرفته



شدم اون غریبه ای که
تو نباشی نمی ارزه
دارم از نفس می افتم
مثله یه گیــــــــــــــــــــــــــــاه هرزه

 

دسته ها : عاشقانه ها
پنج شنبه بیست و چهارم 11 1387

می توان رفت در ستاره های چشم او

می توان نیست شد هیچ ندید، جز دو نقطه سیاه

می توان خود را دید، لحظه ای غربت خود را حس کرد

و در آن مرز غریبانه چه شیرین جان داد

از غم عشق چه می باید کرد، من نمی دانم هیچ

تو بگو، تشنه ام تشنه ترین تشنه ها

از عطش می سوزم، تو بگو من نمی دانم هیچ

از غم عشق چه می باید کرد

دسته ها : عاشقانه ها
پنج شنبه بیست و چهارم 11 1387

معنای زنده بودن من با تو بودن است  

                                  نزدیک، دور  

             سیر، گرسنه 

                               رها، اسیر،     

                                               دلتنگ، شاد

آن لحظه ای که بی تو سر آید مرامباد!    

                              مفهوم مرگ من،            

 در راه سر افرازی تو، در کنارتو،

                                    مفهوم زندگی است          

 معنای عشق نیز

                      در سرنوشت من!                      

         با تو، همیشه با تو،                               

                                     برای تو...

دسته ها : عاشقانه ها
پنج شنبه بیست و چهارم 11 1387

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

  به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

 بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق  

 تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت 

بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

 تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس        

 تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

 عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم               

  وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

 رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن    

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

 هنوز یه قطره اشکتو  به صد تا دریا نمی دم  

  یه لحظه با تو بودنو  به عمر دنیا نمی دم

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم

 قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم

دسته ها : عاشقانه ها
چهارشنبه شانزدهم 11 1387

من همونم که یه روزی واسه چشات خونه ساختم

واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم

چیز تازه ای ندارم به پای تو بریزم

دست خوب مهربونی یاورت باشه عزیزم

دسته ها : عاشقانه ها
چهارشنبه شانزدهم 11 1387


 
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

I can't tell the reason... but I really like you
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم

You can't even tell me the reason... how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟

How can you say you love me?
چطور میتونی بگی عاشقمی؟

I really don't know the reason, but I can prove that I love U
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم

Proof ? No! I want you to tell me the reason
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی





Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیه،

because you are caring,
همیشه بهم اهمیت میدی،

because you are loving,
دوست داشتنی هستی،

because you are thoughtful,
با ملاحظه هستی،

because of your smile,
بخاطر لبخندت،

The Girl felt very satisfied with the lover's answer
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

The Guy then placed a letter by her side
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون



Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

No! Therefore I cannot love you
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم

Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم



If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

Does love need a reason?
عشق دلیل میخواد؟

NO! Therefore!!
نه!معلومه که نه!!

I Still LOVE YOU...
پس من هنوز هم عاشقتم



True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره

Immature love says: "I love you because I need you"
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

Mature love says "I need you because I love you"
"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم

"Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"
"سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه"

دسته ها : عاشقانه ها
چهارشنبه شانزدهم 11 1387

 از شهر تو باید بروم خوب بدانم

 غم این بازی تقدیر دگر سوخته جانم

 ولی ای دوست به چشمان تو سوگند

 بی تو حتی دو سه روزی نتوانم

 به دیار دگری زنده بمانم

 بی تو ای هستی دلبرده ی من

 بی تو ای عشق قسم خورده من

 بی تو من گم شده ی دشت وجودم

 بی تو ویران شده بود و نبودم

 تو صفایی ، تو دل آرامترین نغمه پر شور وفایی

 تو خود عشق و منظور وفایی

 چه بگویم ؟!

 دلم امشب به خدا تاب ندارد

 دگر از فکر سفر خواب ندارد

 ماه شب های شکوفایی من

 کوچه پس کوچه تنهایی من

 بی تو جز سایه ی مهتاب ندارد

 نازنینم !می روم من ... بی تو بر شانه ی خسته می برم من

 کوله بار خاطرات آشنایی ...

 یاد آن لحظه و دیدار رهایی

 و غم تلخ پر از سوز جدایی

 بی تو من پیرم و سرگشته و آواره ترینم

 نازنینم ! بی تو گمگشته ترین در به در روی زمینم

 من ندانم بعد من یادم کنی !

 گاهگاهی در کلامی مهربان

 یا از حصار آهنین هجر خود

 روزگاری آخر آزادم کنی

 یا گذاری در قفس نالان و حیران من بمانم ؟!

دسته ها : عاشقانه ها
يکشنبه بیست و نهم 10 1387

عشق یعنی اینکه بدون تضمین و چشمداشت خود را وقف کنی ، عشق یعنی اینکه خود را کاملا ایثار کنی ، به این امید که عشق بی چشمداشت تو ، موجب روییدن گل عشق در دل معشوق شود ، عشق علمی است بر بنیان استوار ایمان ، و کسی که ایمان ندارد عاشق نیز نیست . عشق هنگامی کامل است که همه چیز می بخشد و هیچ چیز را طلب نمی کند . عشق هیچ بهایی را از معشوق طلب نمی کند . عشق هرگز طلبکار نیست ، هرگز سرخورده نمی شود زیرا سرخوردگی در عشق نتیجه توقع و انتظار است . اگر عاشق کسی هستید نمی توانید از او توقع داشته باشید که در ازای عشق تان او نیز عاشق شما باشد . اگر حقیقتا عاشق کسی باشید ، چاره ای ندارید جز آنکه به عشق تان اعتماد کنید ، به او ایمان داشته باشید و او را بپذیرید....

دسته ها : عاشقانه ها
يکشنبه بیست و نهم 10 1387

 قفسم را مشکن

                  تو مکن آزارم

                                 گر رهایم سازی به خدا خواهم مرد

 من به زنجیر تو عادت کردم

 بارها در پی این فکر که در قلب تو ام

                                  با تو احساس سعادت کردم

 به خدا خوشبختم

        تو محبت کن و بگذار که تا عمری هست

                               من بمانم چو اسیری به حریم قفست

دسته ها : عاشقانه ها
يکشنبه بیست و نهم 10 1387

 

دلم آواره و تنها ....

    میان موج طوفانها ....

             تو این دنیای سنگی ....

                           شنید از تو یه رنگی ....

                 بگو با من می مونی ....

  تک من سهیل آسمونی ....

دسته ها : عاشقانه ها
سه شنبه بیست و چهارم 10 1387

می نویسم برای او که بهترینم است ... او که تمام لحظه ها با من است ... او که گرچه از من دور است ولی یادش لحظه به لحظه مرا دنبال می کند ... آری می نویسم به یاد او ... برای او ... او که می داند چقدر برایم عزیز است ... او که تمام زندگی ام شده ... می نویسم به یادت ای گل همیشه بهارم ....

اگه دنیا پر شه از ستاره ... بازم میگم برای من یه ماهه ... اگه دنیا قهر کنه با دل من ... اگه ماهم بدتا کنه با دل من .... خوشم که من تا آخرش یه رنگ بودم ... خوشم که من تا آخرش یه حرف زدم .... دوستت دارم ... دوستت دارم ... دوستت دارم ....

دسته ها : عاشقانه ها
سه شنبه بیست و چهارم 10 1387
X